پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما

پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما

دل نوشته ای برای اعتکاف

 

 


سلام  به تو دوست عزیزم  منو بخون  شاید !!!!!!!!

اگر کسانی که از من روی گردان هستند بدانند که چگونه من مشتاقانه در انتظار باز گشت و توبه ی آنها هستم ، هر آیینه از شوق من ، مرگ را به آغوش میکشند و بند ، بندشان از هم گسیخته میشود  حضرت دوست جل جلاله

 

در کوچه های زمان قدم میزنم ، مردم در هیجان خاصی به سر میبرند رفتارشان برایم عجیب است . دارند چکار میکنند ؟ حس کنجکاوی باعث میشود که داد بزنم  : آقا !!خانوم !! چه خبر است ؟  چرا به درهای زندگی دنیوی قفل میزنید ؟

مگر میخواهید کجا بروید ؟ یک نفر بر میگردد تا جواب سئوالم را بدهد . با صدای خسته ای میگوید : از زندگی پر تکرار دنیا خسته شده ام . آنقدر کار کرده ام که تبدیل شده ام به یک ماشین . روحم غمگین شده است باید جایی بروم که از این اندوه رها شوم مدتها ست دلم یک عبادت شیرین میخواهد که خودم باشم و خدا ؛   دور از مشکلات مادی ، دور از صدای ماشینهائی که مقصدشان فقط دنیاست  . دور از صفهای طولانیه ی خوراک و پوشاک  و خلاصه میخواهم بروم اعتکاف ....   التماس دعا

 

طلبه و دانشجویان علوم دینی سه دسته اند :

طلبه و دانشجویان علوم دینی سه دسته اند :       


قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام طَلَبَةُ هَذَا الْعِلْمِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ أَلَا فَاعْرِفُوهُمْ بِصِفَاتِهِمْ وَ أَعْیَانِهِمْ صِنْفٌ مِنْهُمْ یَتَعَلَّمُونَ لِلْمِرَاءِ وَ الْجَهْلِ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یَتَعَلَّمُونَ لِلِاسْتِطَالَةِ وَ الْخَتْلِ وَ صِنْفٌ مِنْهُمْ یَتَعَلَّمُونَ لِلْفِقْهِ وَ الْعَقْلِ فَأَمَّا صَاحِبُ الْمِرَاءِ وَ الْجَهْلِ تَرَاهُ مُؤْذِیاً مُمَارِیاً لِلرِّجَالِ فِی أَنْدِیَةِ الْمَقَالِ وَ قَدْ تَسَرْبَلَ بِالتَّخَشُّعِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْوَرَعِ فَدَقَّ اللَّهُ مِنْ هَذَا حَیْزُومَهُ وَ قَطَعَ مِنْهُ خَیْشُومَهُ أَمَّا صَاحِبُ الِاسْتِطَالَةِ وَ الْخَتْلِ فَإِنَّهُ یَسْتَطِیلُ عَلَى أَشْبَاهِهِ مِنْ أَشْکَالِهِ وَ یَتَوَاضَعُ لِلْأَغْنِیَاءِ مِنْ دُونِهِمْ فَهُوَ لِحُلْوَانِهِمْ هَاضِمٌ وَ لِدِینِهِ حَاطِمٌ فَأَعْمَى اللَّهُ مِنْ هَذَا بَصَرَهُ وَ قَطَعَ مِنْ آثَارِ الْعُلَمَاءِ أَثَرَهُ وَ أَمَّا صَاحِبُ الْفِقْهِ وَ الْعَقْلِ تَرَاهُ ذَا کَآبَةٍ وَ حُزْنٍ قَدْ قَام‏ اللَّیْلُ فِی حِنْدِسِهِ وَ قَدِ انْحَنَى فِی بُرْنُسِهِ یَعْمَلُ وَ یَخْشَى خَائِفاً وَجِلًا مِنْ کُلِّ أَحَدٍ إِلَّا مِنْ کُلِّ فَقِیهٍ مِنْ إِخْوَانِهِ فَشَدَّ اللَّهُ مِنْ هَذَا أَرْکَانَهُ وَ أَعْطَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمَانَه‏


حضرت امیرمؤ منان علی علیه السلام فرمود: طالبان و دانشجویان علوم دینی و دانشمندان بر سه دسته اند، آنها را با نشانه ها و شخصیت هایشان بشناسید. یک دسته دانش را برای خودنمائی و جهالت ورزی و بحث و جدل می آموزند.
دسته دوم برای گردن کشی و فریب دادن مردم تحصیل می کنند.
و دسته سوم برای فهمیدن و تعقل و تدبر و برای خردمند شدن.
اما نشانه خودنما و بحث و جدل کننده و جهالت ورز این است که می بینی مردم را اذیت و آزار می دهد و به مجادله می پردازد ظاهری خدا ترس دارد ولی دلش از ورع و تقوی تهی و خالی است، خدا کمرشان را بشکند و بینی اش را ببرد.
و اما گردنکش و عوام فریب بر همردیفان و همقطاران خود، پیش دستی و گردن فرازی می کند و در برابر ثروتمندان فروتنی و کوچکی می نماید، شیرینی و حلوای آنان را می خورد و دین خود را می فروشد، خدا از این راه چشمش را کور کند و از میان دانشمندان ریشه اش را بکند. و اما نشانه آن فقیه فهمیده و خردمند این است که او را اندوهناک و غمگین می بینی و در تاریکی شب بکار عبادت می پردازد در شب با  کلاه مخصوص عبادت‏ کمر اطاعت در برابر حق خم نموده با همه اطاعت و بندگى از خداوند هراسناک است و جز با برادران دینى و فهمیده از همه ترسناک و کناره گیر است خداى پایه چنین دانشمندى را استوار کند و در روز رستاخیز آسوده خاطرش فرماید.

-------------------------

الخصال، ج‏1، ص:      -     194أمالی الصدوق، ص: 629 -   بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏2، ص: 46    -   الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‏2، ص: 530

روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج‏1، ص: 9

استخاره برای قرض گرفتن

لطیفه: استخاره برای قرض گرفتن
نگارنده نمونه یک استخاره را که برای خودم پیش عرض می کنم
در سال 1348 شمسی به خاطر مشکلات مالی تصمیم گرفتم بروم پیش خودم آیة الله قدوسی و از ایشان مقداری پول قرض بگیرم و چون مردد بودم پیش خودم گفتم به ایشان می گویم استخاره کن اگر خوب آمد آن موقع از ایشان پول قرض می گیرم لذا به آقای قدوسی گفتم استخاره ای کرد و گفت آقای احمدیان شما به غیر خدا اتکال نموده اید من هم خجلت زده از خدمت ایشان خدا حافظی کرده و بیرون آمدم.

-------------------------

از نرم افزار جامع القصص