پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما

پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما

سجده بر مهر در زمان پیامبر بوده یا نه

آیا اصل سجده سجده بر خاک است یا بر مهر هم بوده است؟ آیا در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) و یا امامان(علیهم السلام) بر روى مهر سجده شده است؟ و در صورتى که چنین است آدرس اصل روایتى که از آن سجده بر مهر گرفته شده است را بنویسد.


 

 

از نظر فقه شیعى فقط مى توان بر دو چیز سجده کرد:

1 زمین مانند خاک و سنگ و مانند آن دو.. 2 چیزى که از زمین مى روید مشروط بر این که پوشیدنى و خوردنى نباشد. از نظر فقه سنى دایره حکم وسیعتر است، آنها سجده بر منسوجاتى مانند پشم و پنبه و مو را جایر مى دانند، تنها شافعى است که مى گوید برگوشه دستار و اطراف جامه و آستین پیراهن سجده جایز نیست.(1) اکنون باید دید روایاتى که از پیامبر گرامى (ص) در قلمرو گفتار و رفتار وى وارد شده است کدام یک از دو نظر را تائید مى کند. مسلماً پیامبر گرامى (ص) به حکم قرآن «اسوه و الگو» است و هیچ فردى نمى تواند راى خود را بر گفتار و رفتار او مقدم بدارد. بررسى احادیث اسلامى که در صحاح و سنن وارد شده است این مطلب را ثابت میکند که حکم نهایى سجدگاه و به تعبیر فقیهان «ما یصح علیه السجود» در سه مرحله بیان گردیده است. در مرحله نخست فقط سجده بر زمین تشریع گردیده و سجده بر غیر آن جایز نبود، و هر چه هم یاران پیامبر از گرمى سنگریزه هاى مسجد نبوى شکایت مى کردند رسول گرامى (ص) به شکایت آنان ترتیب اثر نمیداد، و حتى احیانا شخصى بر گوشه دستار خود سجده مى کرد، رسول گرامى (ص) آن را از زیر پیشانى طرف مى کشید و کرارا مى فرمود: «ترب» صورت بر خاک بگذار. بخاطر الزامى بودن سجده بر زمین، یاران رسول خدا (ص) براى پرهیز از گرما، سنگریزه ها را در دست خود نگاه مى داشتند تا مقدارى خنک شود آنگاه به هنگام فرود براى سجده، بر آنها سجده مى کردند.

در این مرحله فقط و فقط سجده بر زمین آن هم به صورت طبیعى جایز بود لاغیر. در مرحله دوم وحى الهى روى مصالحى موضوع را توسعه داد.، و سجده بر حصیر و بوریا نیز تشریع شد، و همگى مى دانیم که حصیر و بوریا از روییدنیها است و از این جهت گشایش در امر سجده پدید آمد. در مرحله سوم اجازه داده شد که به هنگام ضرورت و ناچارى مانند گرماى شدید و غیره برگوشه دستار و مانند آن سجده کنند، و در غیر ضرورت از سجده کردن بر غیر زمین و روییدنیها بپرهیزند. این مراحل سه گانه تشریع درموضوع سجده است که ما از هر مرحله روایاتى راگزینش مى کنیم تا روشن شود چگونه فقه شیعى صد در صد مطابق روایاتى است که محدثان اهل سنت از گفتار و رفتار آن حضرت در مورد سجده در حال نماز نقل کردند. مرحله نخست: سجده بر زمین فقط در این مرحله خواهیم دید که پیامبر گرامى اصرار مى ورزد که یارانش فقط بر زمین سجده کنند و این مساله از گفتار و رفتار او کاملاً هویدا ست، روایات این بخش فزونتر از آن است که در این نوشته بیاید و ما به برخى از آنها بسنده مى کنیم:

زمین سجدگاه و مایه پاکیزگى است‏

پیامبر گرامى (ص) فرمود: «و جعلت لى الارض مسجداً و طهوراً زمین براى من سجده گاه و مطهر و یا مایه پاکیزگى قرار داده شده است». مسلماً مقصود از زمین در این حدیث زمین طبیعى است، نه زمین مفروش با فرش و سجاده به گواه این که براى زمین دو ویژگى قایل شده است: الف. جدگاه است (مسجداً) ب. و طهور است (مطهر و مایه پاکیزگى) مسلماً حکم دوم که مایه پاکیزگى است از آن زمین طبیعى است که انسان جنب بر اثر تیمم بر زمین، نوعى طهارت پیدا مى کند. بنابراین از آنجا که زمین طبیعى داراى چنین ویژگى است قهرا همان نیز سجدگاه پیامبر (ص) و همه مسلمانان است. احمد بن على معروف به جصاص (305- 370) در کتاب خود که پیرامون آیات احکام نوشته است، مى نویسد: «ان ما جعله من الارض مسجداً هو الذى جعله طهورا آنچه را که مایه پاکیزگى قرار داده همان را نیز سجدگاه معرفى کرده است».

خنک کردن سنگریزه ها در دست‏

از آنجا که پیامبر گرامى (ص) اصرار بر سجده بر زمین داشت و در فصل گرما سنگریزه هاى مسجد نبوى بر اثر تابش خورشید گرم مى شدند، یاران پیامبر سنگریزه ها را در دست خود نگاه مى داشتند تا به طور موقت از تابش خورشید جلوگیرى کنند تا به هنگام سجده کردن پیشانى بر آنها بگذارند. به عنوان نمونه: جابر بن عبدالله انصارى مى گوید: من با پیامبر نماز ظهر را برگزار مى کردم مشتى از سنگریزه ها بر میداشتم و آنها را دست به دست مى کردم تا خنک شوند، سپس زیر پیشانى نهاده بر آنها سجده مى کردم به خاطر پرهیز از گرمى آنها.(2) محدث بزرگوار بیهقى از استاد خویش نقل مى کند که این حدیث گواه بر این است که بر لباسى که بر تن است نمى توان سجده کرد زیرا سجده بر چنین لباسى آسانتر از خنک کردن سنگ ریزه ها با دست به دست کردن است.(3) در اینجا شایسته بود بیهقى بر چیزى دیگر نیز استدلال کند و بگوید هرگاه سجده بر هر پوشیدنى خواه بر تن انسان باشد یا نباشد، جایز بود پیامبر آن را پیشنهاد مى کرد، و یاران پیامبر نیز از این در وارد مى شدند، مثلاً دستمال و یا سجاده اى را در بغل یا در دست مى گرفتند و بر آن سجده مى کردند. انس بن مالک نیز یادآور میشود و مى گوید: ما با پیامبر در سخت ترین گرما نماز مى گزاردیم هر یک از ما سنگریزه هایى بدست میگرفت، آنگاه که خنک مى شد به زمین مى گذاشت و بر آن سجده مى کرد.(4) اصرار پیامبر (ص) بر سجده بر زمین به حدى بود که به شکایت یاران خود از گرمى سجده گاه ترتیب اثر نمى داد چون وحى الهى به او چنین اجازه نداده بود. خباب بن ارت مى گوید: «شکونا الى رسول الله سجده الرمضاء فى جباهنا و اکفنا فلم یشکنا.

»(5) [از زیادى گرمى سجدگاه و زیر دستها به پیامبر شکایت بردیم، او به شکایت ما ترتیب اثر نداد بود.] ابن اثیر در کتاب ارزشمند خود «النهایه» ماده (شکى) مى‏گوید: آنگاه که یاران پیامبر از گرماى زیردست و سجدگاه براى پیامبر شکایت بردند پیامبر اجازه نداد آنان بر گوشه لباس خود سجده کنند. شایسته بود ابن اثیر بر چیز گسترده‏ترى استدلال کند و آن این که اجازه نداد بر غیر زمین مانند سجاده و فرش و غیره سجده کنند. این احادیث که ما فقط نمونه‏هایى از آن را یاد کردیم حاکى از آن است که در این مرحله فقط و فقط سجده بر زمین مشروع بود و لاغیر.. فرمان خاک آلود کردن پیشانى (تتریب)

یاران پیامبر از این که پیشانى آنان بر اثر اصابت بر زمین خاک آلود مى‏شود کمى دورى مى‏جستند، پیامبر کراراً به آنان دستور مى‏داد، از این کار پرهیز نکنند، اینک نمونه‏هایى در این مورد: الف. خالد جهنى مى‏گوید: پیامبر صهیب را مشاهده کرد که سجده مى‏کند و از خاک آلود شدن پیشانى مى پرهیزد، به او فرمود: «ترب و جهک یا صهیب‏(6) صورت خود را بر خاک بنه». ب. ام سلمه مى‏گوید: پیامبر، نوجوانى به نام «افلح» را دید که به هنگام سجده، سجده‏گاه را «فوت» مى‏کند، فرمود: «یا أفلح ترب‏(7) چهره بر خاک بگذار». در روایت دیگر به شخصى به نام رباح فرمود: یا رباح ترب وجهک.(8)

ابو صالح مى‏گوید: من وارد خانه ام سلمه شدم، برادر زاده او وارد شد و بر خانه وى دو رکعت نماز گزارد. آنگاه که سجده کرد، خاکى که بر روى زمین بود فوت کرد، آم سلمه به او گفت: برادرزاده‏ام چنین مکن از رسول خدا شنیدم به جوانى که به او «یسار» مى‏گفتند، و سجده‏گاه را فوت مى‏کرد، فرمود: «ترب وجهک لله»(9)

کشیدن دستار از زیر پیشانى‏

رسول گرامى (ص) کسانى که بر گوشه دستار خود سجده مى‏کردند و به نوعى از سجده بر زمین دورى مى‏جستند دستار آنها را از زیر پیشانى آنها بیرون مى‏کشید. «روى ان النبى (ص) کان إذا سجد رفع العمامه عن جبهته‏(10) روایت شده: هر موقع پیامبر (ص) سجده مى‏کرد، عمامه از پیشانى خود برطرف مى‏کرد». صالح بن حیوان مى‏گوید پیامبر گرامى (ص) مردى را که در کنارش قرار گرفته مشاهده کرد که بر پیشانى خود پارچه بسته و بر آن سجده مى‏کند پیامبر (ص) پارچه را از پیشانى او کشید. با ملاحظه این روایات که در مرحله نخست بیان شد، نتیجه مى‏گیریم که نخستین سالهاى تشریع اسلامى که پیامبر (ص) در مدینه مى‏زیست جز سجده بر زمین در سرما و گرما، سجده بر چیزى جایز نبود، و اگر کسى از این سنت پا فراتر مى‏نهاد، عملاً با مخالفت پیامبر روبرو مى‏شد و لذا یاران او چاره اى جز این نداشتند جز این که به خنک کردن سنگریزه‏ها بپردازند، این مرحله نخست است تا مرحله دوم را بررسى کنیم. مرحله دوم: اجازه سجده بر حصیر و بوریا مصلحت اسلام ایجاب مى‏کرد که مسلمانان در برهه‏اى از زمان فقط بر زمین سجده کنند ولى پس از اندى پیامبر گرامى (ص) در پرتو وحى مأذون شد که بر روییدنیهاى زمین مانند حصیر و بوریا نیز سجده کنند. و در این مورد روایات فراوانى وارد شده که برخى را یادآور مى‏شویم: ابن عباس مى‏گوید:(11) «پیامبر برحصیر کوچکى که میان زمین و صورت انسان حایل مى گردد سجده مى کرد.» ام سلمه مى گوید: «پیامبر بر حصیر کوچکى سجده مى‏کرد.» مضمون این نوع احادیث که از سجده رسول خدا (ص) بر حصیر کوچک حکایت مى‏کند از عایشه، میمونه، ام سلیم، عبدالله بن عمر(12)

نیز نقل شده است: در این مرحله گشایش رخ داد و مسلمانان به پیروى از پیامبر از حصیر کوچک که حائل میان صورت و زمین بود سجده مى‏کردند. مرحله سوم: سجده بر لباس به هنگام اضطرار آیین اسلام آیین سهل و آسان است، روزگارى مصلحت ایجاب مى‏کرد که پیامبر به شکایت یاران خود از نظر گرم بودن سجده‏گاه، ترتیب اثر ندهد ولى بعداً به اذن پروردگار جهان اجازه داد به هنگام عذر بر گوشه لباس خود سجده کنند. بنابراین هرگاه در برخى روایات سجده بر گوشه دستار و غیره وارد شده همگى به قرینه روایات پیش، مربوط به صورتى است که عذرى در کار باشد. خوشبختانه در بسیارى از روایات اشاره به اضطرار آمده است. نسائى از یاران پیامبر (ص) نقل مى‏کند که مى‏گویند: «کنا إذا صلینا خلف النبى بالظهائر سجدنا على ثیابنا اتقاء الحر(13) ما به هنگام ظهر پشت سر پیامبر نماز مى‏گزاردیم به خاطر پرهیز از گرما بر لباس خود سجده مى‏کردیم». این تاریخچه اجمالى کیفیت وضع سجده‏گاه در نماز است که در سه مرحله بیان شد و مسلمانان در مرحله نخست سالیان درازى بر زمین سجده مى‏کردند و تربت و خاک پاک، سجده‏گاه آنان بود.(14)

در مورد سجده روایت گردیده است: که در زمان پیامبر (ص) همه بر خاک کف مسجدالنبى سجده مى‏کردند و براى عدم تأذّى از خشونت سنگریزه‏ها و نیز براى تسطیح آن، ماسه نرم ریخته بودند نیز براى جلوگیرى از سوزش در تابستان‏ها در محل سجده حصیر مى‏گذاشتند. این مطلب با مبانى فقهى شیعه نیز کاملاً سازگار است زیرا مهر از نظر فقهى موضوعیت ندارد بلکه تسهیل کننده دسترسى به خاک است. در روایت صحیحه هشام بن حکم- که همه فقها طبق آن فتوا داده‏اند- آمده است: «انه قال لابى عبداللّه- علیه السلام-: اخبرنى عما یجوز السجود علیه و عما لایجوز، قال: السجود لایجوز الاعلى الارض او على ما انبتت الارض الا ما اکل او لبس. فقال له: جعلت فداک ما العله فى ذلک؟ قال: لان السجود خضوع للّه- عز و جلّ- فلا ینبغى ان یکون على ما یؤکل و یلبس لأن ابناء الدنیا عبید ما یأکلون و یلبسون، والساجد فى سجوده فى عباده اللّه- عز و جلّ- فلا ینبغى ان یضع جبهته فى سجوده على معبود ابناء الدنیا الذین اغترَوا بغرورها» هشام از حضرت امام صادق (ع) پرسید: مرا آگاه ساز بر چه سجده رواست و بر چه ناروا. فرمودند: سجده تنها بر زمین و آنچه مى‏روید جایز است، جز آنچه که پوشیدنى و خوردنى است. باز پرسید: فدایت شوم فلسفه آن چیست؟ فرمودند: زیرا سجده خضوع در پیشگاه خداوند- عز و جل- است، پس نشاید که بر پوشیدنى و خوردنى انجام گیرد زیرا دنیا گرایان بنده خوردنى‏ها و پوشیدنى‏هایند، و سجده‏گر در سجده‏اش خداى را پرستشگر است. لاجرم نشاید که پیشانى خود برمعبود دنیا گرایان- که فریفته فریبایى آنند- بسایند»،(15).

از آنچه گذشت، روشن مى‏شود که بودن مهر مهم نیست و مى‏توان بر زمین و هر چه از آن مى‏روید غیر از خوردنى‏ها و پوشیدنى‏ها سجده کرد(16)

(1) (خلاف شیخ طوسى 357/ 1)
000 (2) (مسند احمد 327/ 3)
000 (3) (سنن بیهقى 105/ 2)
000 (4) (همان/ 106)
000 (5) (همان/ 105)
000 (6) (کنز العمال: 465/ 7، شماره 19810)
000 (7) (کنز العمال: 459/ 7، شماره 19776)
000 (8) (کنز العمال: 459/ 7 شماره. 19777)
000 (9) (کنز العمال: 465/ 7، شماره 19810 مسند احمد: 301/ 6)
000 (10) (طبقات ابن سعد:. 151/ 1)
000 (11) (مسند احمد:. 302/ 6)
000 (12) (به مسند احمد: 179/ 3316/ 6، 335، 337 و 92/ 2 و 98 مراجعه شود.)
000 (13) (ابن اثیر: جامع الاُصول: 468/ 5 شماره 3660)
000 (14) آیه الله جعفر سبحانى، سیماى فرزانگان ج 2 به نقل از سایت تبیان‏
000 (15) (وسائل الشیعه، ج 3، باب 1، من ابواب مایسجد علیه، ح 1)
000 (16) (مانند چوب درختان)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد