همه ی مردم یک جورائی دارند سعی میکنند که مشکل ازدواج رو حل کنند .
مثلا پدر و مادرها دائما مهریه زیاد میکنند تا داماد به فکر طلاق نباشه یا جهزیه های رنگین و گرون به داماد میدن تا زندگیشون قشنگتر بشه و خیلی کارهای دیگه !!!
حالا اگر دوس داشتین دنباله ی مطلب رو بخونید تا بدونید رمز زندگی خوب و موفق چیه !!!
خلوص نیت
کلام حکیمانه و مهمى از رسول حق روایت شده که هر کس براى خدا و محض صله رحم ازدواج کند، خداوند فرقش را به تاج ملائکه آراسته مىکند.
ازدواج نتایج و محصولات مثبت و فراوانى دارد: انس زن و شوهر به یکدیگر، نجات از تنهائى، زیاد شدن روزى، روشنى چشم دو خانواده، حفظ نصف دین، جلب خوشنودى حق، لذت و بهره جنسى، تجلى فرزند در عرصهگاه زندگى، پیدا کردن پشتوانه و ...
اگر انسان نیت خود را در ازدواج براى خدا خالص کند، علاوه بر این همه بهره و منفعت، به خاطر نیّتش دست به عبادتى بزرگ، و طاعتى عظیم زده، که ارزش او را تا حدّ فرشته و ملک بالا مىبرد، و تاجى همچون تاج ملکوتیان زیبنده فرقش مىگردد.
چرا کارى نکنیم، که نور قبول حق آن را منور کند، و ارزشى مافوق تمام ارزشها به آن بدهد؟
بیائیم از ابتداى کار، بناى ازدواج، و ساختمان تشکیل زندگى را بر پایه اخلاص بنا کنیم.
زن و مرد ما بیایند با تمام وجود به این معنا توجه کنند، تا ظاهر و باطن زندگى به عنایت و رحمت و قبولى خداوند وصل شود.
در کتاب مواعظ العددیه از على (علیه السلام) روایت شده، که هیچ عملى از اعمال انسان، به اندازه عمل قبول شده ارزش ندارد.
اوج خلوص نیت
در این زمینه به داستانى بسیار شگفتآور از موسى بن عمران توجه کنید: زمانى که به دعوت حضرت شعیب، پس از زحمتى که براى آب دادن به گوسپندان او کشیده بود، وارد خانه آن پیامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعیب فرمود اى جوان بنشین و شام تناول کن.
موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مىبرم!
شعیب گفت براى چه؟ مگر تو گرسنه نیستى گفت: چرا، اما مىترسم این شام در عوض آن زحمت من قرار بگیرد، ما اهل بیتى هستیم که چیزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمین از طلاى ناب عوض نمىکنیم!!
شعیب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنین قصدى در من نیست، من نیت این را ندارم که لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگیرد، عادت من و پدرانم پذیرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از این گفتگو، موسى کنار سفره نشست و غذا خورد.
جداً عجیب است، موسى مدتها بود از مصر بیرون آمده، و بیابانگردى مىکرد، در آن مدت غذاى مناسب نصیب او نشده بود، از گیاه شیرین بیابان استفاده مىکرد، و وقتى وارد بر شعیب شد سفره او را سفره مهیا و مطلوبى دید، در عین اینکه سخت گرسنه بود، از ترس این که مبادا به آن عمل که محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى کرد،
اما وقتى از جانب شعیب مطمئن شد، که شعیب هم در پذیرائى از مهمان قصدش للّه و نیّتش خالص است بر سر سفره نشست!
خلوص شعیب باعث شد که اولوالعزم آینده هشت سال براى او چوپانى کند، و خلوص موسى باعث شد، که شعیب پیامبر پدر زن موسى شود!
خلوصى شگفتآور
یکى از علماى بااخلاص و عاشق اهل بیت، که سالها با او انس داشتم، و از اخلاق و رفتارش درسها گرفتم برایم نقل کرد، زمانى که از تهران براى تحصیل علوم الهى وارد قم شدم، ریاست حوزه با مرحوم آیتاللّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى بود.
پس از مدتى به حاج شیخ معرفى شدم، که در ذکر مصائب اهل بیت و شور و حال وصفى خاص دارم، از من خواست در مواقع معین براى وى متذکر مصائب اهل بیت شوم.
کم کم به این معنا شناخته شدم و افتخار مىکردم که در صف ذاکران حضرت حسین (علیه السلام) هستم.
روز پنجشنبهاى مرا به منزل یکى از علماى بزرگ که در پائین شهر منزل داشت بردند، از من درخواست منبر شد، دقایقى در رابطه با چند جمله نهجالبلاغه درباره مرگ صحبت کردم، صاحب خانه بسیار گریست، تا پایان مجلس هم گریه مىکرد، از من دعوت شد پنجشنبه دیگر هم به آنجا بروم، رفتم، به من گفتند سهلتر و عادىتر سخن بگو، زیرا این مرد بزرگ وقتى بیاد مطالب هفته پیش مىافتد به شدّت گریه مىکند، سپس داستانى از اخلاص او برایم گفتند که بهتآور بود.
مجرّد زندگى مىکرد، اصرار ما براى ازدواج او فایده نداشت، پس از مدتى به قبول ازدواج تن داد، خانم جوانى که ازدواج نکرده بود به او پیشنهاد شد، یک بار بنا بر اصول فقهى وى را دید، ولى پاسخ او منفى بود، پس از مدتى شنیدیم با بیوهاى سیاهچهره، زشت و داراى سه فرزند ازدواج کرده است، غرق تعجب شدیم، علت آن را خواستیم، فرمود باکره اول را دیدم، پسندیدم، هر چه کردم نیت خود را در این ازدواج خالص کنم، و به خاطر خدا قدم بردارم میسر نشد، از او گذشتم، این خانم را دیدم، شوهرمرده بود، نانآور نداشت، سه یتیم براى او
مانده بود، کسى حاضر به ازدواج با او نبود، در اینجا زمینه خلوص نیت یافتم، للّه ازدواج کردم، بهره واقعى آن در قیامت نصیبم مىشود!!
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
طُوبى لِمَن اخْلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَحُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَاخْذَهُ وَتَرْکَهُ، وَکَلامَهُ وَصَمْتَهُ وَفِعْلَهُ وَقَوْلَهُ.
خوشابه حال کسى که عمل و علم و محبت و کینه، و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت، و حرکت و گفتارش را براى خدا خالص کند.
نظام خانواده در اسلام، ص: 559
تالیف استاد شیخ حسین انصاریان