ازدواج موقت !!!!

((تمثیلی در مورد ازدواج موقت))

نیازهای غریزی زن و مرد وقتی از طریق مشروع در مسیر خود قرار نگرفت طغیان می کند. مثل نهری که اگر جلویش سدی هم ببندند طغیان خواهد کرد رودخانه ای که دریچه ی سدش بسته بشود طبعاً سرریز می کند و صحراها، مزارع و خانه ها را ویران می کند. پس باید علاج اصلی را پیدا کرد. علاج اصلی این نیست که دیوار دو طرف رودخانه را بالا ببریم که آب از پشت آنها سر نرود. این یک کار موقت است. اگر آب بالا آمد از سر آنها رد می شود و دیوار فرو می ریزد. در انحرافات اجتماعی باید مسئله سرریز کردن طغیان رودخانه را از چیزهایی که جلو دهانه رودخانه را گرفته حل کرد و آنها را برداشت تا این طغیان به طور طبیعی فروکش کند.

وقتی «ازدواج دائم» مطرح بشود، برای مردم مسئله خانه یا اجاره و لوازم و تجهیزات  مهریه مطرح می شود. از هزار تا جوان که بخواهند ازدواج کنند چند تاشان توانسته اند برای خودشان تشکیل خانه ای بدهند، یا اجاره بهای منزل یا شیربها و ... را بدهند؟ اگر هم وضع اقتصادی و وضع درآمد عمومی خوب بشود و گرانی برطرف بشود مشکل کسانی را که می خواهند برای بار اول ازدواج کنند حل می کند، مشکل بیوه زنها و مشکلات دیگری از جامعه زنان را که مردی به سراغشان نمی رود حل نمی کند، چون گاهی در خانه خواستگار می آید بررسی می کند بعضی را می پسندند و بعضی می مانند. در این وضعیت، اگر باتقوا باشند، امکان دارد در نتیجه ی مبارزه با یک امرغریزی به بیماریهایی مبتلا بشوند و اگر هم کم تقوا باشند، با حبس یک غریزه به آلودگیهایی می افتند که بعدش به قتل و جنایت و به هم ریختن کانونهای خانواده منتهی می شود. حتی کشورهایی که تربیت و انضباط بچه هایشان از کوچکی خیلی بالاست، به خاطر مسئله ی میسّر نبودن ازدواج دائم و راه منحصر بودن به این کار به چه فسادهایی کشیده می شوند. چندین میلیون اولاد نامشروع را باید دولت بزرگ کند و برای اینها برنامه ریزی کند. مشکل این جوامع، جوانان و زنان هستند که به فساد کشیده شده اند. در حقیقت روی آن یک لایه ی انضباط اخلاقی گرفته شده و زیرش غُلغُله ی میکرب است. این جوامع فساد عمقی دارند. این فسادها در جامعه ای است که حتی نیمه شب برای عبور از چراغ قرمز، گاهی مدتها مکث می کند و از چراغ  قرمز عبور نمی کند قطارهایی را ما از آلمان خریداری کرده ایم که ده سال آنجا کارکرده یک شیشه اش نشکسته، اما از راه که رسیده، وارد محله های خوب تهران شده، شیشه اش شکسته است. ما این مشکل را داریم. البته این مشکل فرهنگ و آموزش و نرسیدن به مناطق جنوب شهر است. بچه وقتی وسائل عمومی نداشت، آموزش درست نداشت، به مادر چیزی یاد نداده بودند و او نتوانسته بود چیزی به بچه یاد بدهد، طبیعی است که او به عنوان تفریح یا عُقده گشایی یا رقابت با همدیگر و برای قدرت نمایی چنین کاری بکند. اما کشورهای دیگر، صد سال  روی مردم خودشان از این نظر کار کرده اند. روی وسائل عمومی خط نمی کشَند، درختان معبر را نمی شکنند و منضبط اند، اما از نظر فحشاء جامعه ای لِه شده و از درون پوسیده و ناتوان اند اگر آن مشکل که آنها دارند ما داشتیم، ما با این رقم بالای بی سوادی و ضعف امکان تربیت بچه ها یا خانواده ها، به خیلی مشکلات بر می خوردیم اگر احکام شرعی به داد ما نمی رسید و حلال و حرام نبود، در مسائل فرهنگی به کجا می رسیدیم.

ماخذ: مثل ها و پند ها- حائری شیرازی      جلد: 4 صفحه: 30 تا 32

عنوان مطلب: تمثیل - ازدواج موقت و ضرورت آن