پایتخت معنوی جهان اسلام

پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما
پایتخت معنوی جهان اسلام

پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما

مناظرات شیخ مفید با علماى بزرگ عامه‏

به‏طورى‏که خاطرنشان‏ساختیم، شهر بغداد که‏از مراکز مهم‏علمى‏عصر به‏شمار مى‏رفت، در آن‏زمان‏پر از فقها و متکلمان‏مذاهب مختلف‏بود. پیروان مذاهب‏اهل تسنن‏که‏از نظر علم‏کلام‏آنها را« معتزلى» و« اشعرى» مى‏گفتند، در مجامع‏عمومى و گاهى‏در حضور خلیفه، مجلس‏ها گرفته‏و هر کس‏براى اثبات‏مرام خود حجت‏ها مى‏آورد و دلیل‏ها اقامه‏مى‏کرد. علماى‏شیعه که‏تا آن‏روز به‏آن‏محافل راه‏نداشتند، با طلوع شیخ‏مفید در بغداد، نه‏تنها در مجامع‏آنها شرکت مى‏نمودند، بلکه« شیخ‏مفید» و« ابن‏معلم» یگانه‏عالم مبرّز و سخنورى بود که‏با نیروى علم‏و بیان و منطق‏محکم خود در تمام‏موارد بر همگان غلبه مى‏یافت.

از خطیب بغدادى که‏هم‏عصر شیخ‏مفید بوده‏است نقل‏شده‏که گفته‏است: او اگر مى‏خواست‏مى‏توانست ثابت‏کند که‏ستون‏چوبى از طلاست! على‏بن‏عیسى رمانى‏و قاضى ابوبکر باقلانى قاضى‏القضاة بغداد، فاضل کتبى‏و ابوعمرو شطوى‏و ابوحامد اسفرائنى شافعى‏و قاضى عبدالجبار معتزلى و غیر هم‏از دانشمندان بزرگى بودند که‏اغلب اوقات مفید با آنها در بحث‏امامت‏و اصول‏عقاید به‏گفتگو مى‏پرداخت‏و آنها را ملزم‏و محکوم‏مى‏ساخت.
 داستان‏مناظرات آنها بسیار شیرین‏و خواندنى‏است. سید مرتضى که‏بزرگترین شاگرد شیخ‏مفید است‏آنها را در کتابى‏جمع‏نموده که‏ازجمله‏دو داستان آن‏را براى نمونه‏در پائین مى‏آوریم:
 در کتاب( مجموعه‏ورّام) مى‏نویسد: مفید اصلًا از( عکبرا) است، در ایام‏کودکى همراه‏پدرش به‏بغداد آمد و نزد ابو عبدالله معروف‏به( جعل) به‏تحصیل پرداخت. سپس‏به مجلس« ابو یاسر» که‏در دروازه خراسان تدریس‏مى‏کرد حضور یافت.
 چون‏ابو یاسر از عهده بحث‏و پرسشهاى او درمانده شده‏او را به« على‏بن‏عیسى رمّانى» که‏از بزرگان علماى کلام‏بود ارجاع‏داد و گفت‏چرا به‏نزد او نمى‏روى‏تا از او استفاده‏کنى؟ مفید گفت‏او را نمى‏شناسم‏و کسى‏ندارم‏مرا به‏او معرفى‏کند. ابو یاسر یکى‏از شاگردان‏خود را همراه‏او کرد و نزد رمانى‏فرستاد چون‏مجلس رمانى‏از فضلا و دانشمندان‏پر بود، مفید در صف نعال نشست‏و به تدریج‏که مجلس‏خلوت‏شد نزدیکتر رفت.
 در آن‏اثناء مردى از اهل‏بصره‏آمد و از رمانى پرسید چه مى‏فرمایید دربارةحدیث‏غدیر( که‏به عقیده‏شیعه پیغمبر اکرم( ص) امیرمومنان( ع) را جانشین‏بلافصل‏خود گردانید) و داستان‏غار( که‏به‏اعتقاد اهل‏سنت دلیل‏بر خلافت ابوبکر است)؟ رمانى‏گفت داستان‏غار درایت( یعنى‏امرى مسلم‏و معقول) است‏و حدیث‏غدیر روایت و منقول مى‏باشد، و آنچه‏از درایت‏و امر مسلّم استفاده‏مى‏شود از روایت مستفاد نمى‏گردد. مرد بصرى سکوت‏کرد و برخاست‏و از مجلس بیروت‏رفت.
 در این‏موقع مفید خود را به‏رمانى نزدیک‏گردانید و گفت: سوال‏دارم. رمانى‏گفت: بگو! شیخ‏مفید گفت: چه‏مى‏فرمایید درباره کسى‏که‏بر امام‏عادل خروج‏کند و با وى‏جنگ‏نماید؟ رمانى‏گفت: او کافر است، بعد گفت: نه‏فاسق است.
 شیخ مفید پرسید: راجع به‏امامت امیرالمومنین على‏بن‏ابیطالب علیه‏السلام چه‏مى‏گویید؟ رمانى‏گفت: او امام‏است. مفید گفت: دربارةطلحه‏و زبیر( دو آتش‏افروز جنگ‏جمل‏بر ضد امیرالمومنین بودند) چه‏مى‏فرمایید؟ رمانى‏گفت: آنها از این‏عمل‏توبه‏کردند.
 شیخ مفید گفت: جناب‏استاد! داستان جنگ‏جمل درایت‏و امر مسلّمى‏است و توبه‏کردن طلحه‏و زبیر روایت مى‏باشد!! رمانى‏که متوجه موضوع شد گفت: مگر موقعى که آن‏مرد بصرى‏از من سوال کرد تو حاضر بودى؟ شیخ‏مفید گفت: آرى. رمانى‏گفت: این‏سخن‏به جاى‏آنچه من‏گفتم! اشکال‏تو وارد است!! آنگاه‏پرسید: تو کیستى‏و نزد کدام‏یک‏از علماى این‏شهر درس‏مى‏خوانى؟ مفید گفت: نزد شیخ‏ابوعبد الله‏جعل. رمانى‏گفت: بنشین‏تا من مراجعت‏کنم.
 سپس‏برخاست و به‏درون‏خانه رفت‏و پس‏از لحظه‏اى‏برگشت‏و نامه‏اى‏سربسته‏به وى‏داد و گفت: این‏را به‏استاد خود بده. مفید نامه‏را آورد و به‏استادش تسلیم‏کرد. استاد نامه‏را گشود و شروع‏به قرائت‏آن‏کرد و طى‏مطالعه آن‏به خنده‏افتاد. پس‏از قرائت‏نامه گفت: رمانى ماجرایى‏را که‏میان‏تو و او در مجلس‏وى روى‏داده نوشته‏و سفارش‏تو را نموده‏و تو را ملقب به« مفید» کرده‏است.« 5»
 مناظرة وى‏با« على‏بن‏عیسى رمانى» در زمانى‏رخ داده‏که مفید کمتر از سى‏سال داشته‏است‏ 

نرم افزار شیخ مفید تولید مرکز تحقیقات علوم اسلامی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد