بىصبرى باعث انحطاط آدمى از مقام رضاست.
همانا جزع و بىتابى کردن در مرگ فرزند باعث انحطاط بزرگى از مرتبه رضا به قضاى خداست و موجب محرومیت و خسران عظیمى است. خداوند متعال کسى را که به قضاى او غضبناک و به مقدرات الهى اعتراض کند مذمت کرده است و فرمود:
من لم یرض بقضائى و لم یصبر على بلائى فلیعبد ربّا سواى
«کسى که به قضاى من راضى نشود و بر بلایم صبر نکند باید خدایى را غیر از من عبادت کند.» هنگامى که موسى علیه السّلام گفت: پروردگارا! مرا به چیزى که رضاى تو در آنست راهنمایى فرما خداوند متعال فرمود:
انّ رضاى فی رضاک بقضائى
، «رضاى من در این است که تو به قضاى من راضى باشى.» و در قرآن کریم فرمود: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ؛ «خدا از ایشان راضى و ایشان نیز از خدا راضى شدند.» خداوند متعال به داود علیه السّلام وحى فرمود:
یا داود ترید و ارید و انّما یکون ما ارید فان سلّمت لما ارید کفیتک ما ترید و ان لم تسلم ما ارید اتعبتک فیما ترید ثمّ لا یکون الّا ما ارید».
«اى داود تو اراده مىکنى و من هم اراده مىکنم و آنچه که خواسته و اراده من است به وجود مىآید. پس اگر در برابر اراده من تسلیم شدى خواستهات را کفایت مىکنم و اگر در برابر اراده من تسلیم نشوى، تو را در ارادهات به تعب و رنج مىاندازم و آخر هم جز اراده و خواسته من واقع نخواهد شد.» نیز خداوند متعال در قرآن مجید فرمود:
لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ « (هر مصیبتى که به شما مىرسد قبلا در لوح محفوظ ثبت شده است) تا این که شما بر آنچه از دستتان مىرود تأسف نخورید و به آنچه خدا عطا مىکند مغرور و دلشاد نگردید.» بدان که همانا رضا به قضاى الهى، ثمره محبت به خداست؛ زیرا هر کس چیزى را دوست بدارد به کار او نیز راضى است و رضایت عبد از خدا دلیل بر رضاى خداوند متعال از عبد است.
آرام بخش دل داغدیدگان ( ترجمه مسکن الفؤاد)، ص: 37
توضیح : کتاب فوق تالیف عالم متقی شهید ثانی است و از بهترین آثار علمی آن بزرگوار
می باشد .