دستور امام به وزیر براى جبران :
از داستانهاى معروف در مورد جبران گناه، ماجراى علىبن یقطین وزیر هارون الرشید است. وى از دوستان امامان علیهم السلام بود، و مخفیانه از طرف امام علیه السلام اجازه داشت که در مقام وزارت دستگاه هارون باشد و به مسلمین خدمت کند.
روزى شترچرانى که ابراهیم نام داشت براى حاجتى نزد علىبنیقطین رفت. ولى مقام وزارت باعث شد که علىبن یقطین به ابراهیم توجه نکرد و او را تحویل نگرفت و اجازه ورود به او نداد.
سالها بعد، علىبن یقطین عازم حج شد و در این سفر به مدینه رفت و به در خانهى امام کاظم علیه السلام رفت تا به حضور آن حضرت برسد، ولى امام به او اجازهى ورود نداد.
او هر چه تلاش و کوشش کرد، موفق نشد که به محضر امام برسد.
سرانجام در بیرون خانه با امام علیه السلام ملاقات کرد و علت بىاعتنایى امام را پرسید.
امام کاظم علیه السلام به او فرمود: چرا در فلان روز به ابراهیم ساربان بىاعتنایى کردى و اجازهى ورود به او ندادى؟ به خاطر این گناه، خداوند حج تو را قبول نمىکند، مگر اینکه ابراهیم را راضى کنى. (یعنى با کسب رضایت او گناه خود را جبران نمایى)
علىبن یقطین به کوفه وارد شد و به منزل ابراهیم رفت و در نزد ابراهیم، صورتش را روى خاک زمین گذاشت و ابراهیم را سوگند داد که پاى خود را روى صورتش بگذارد و به این ترتیب از ابراهیم رضایت گرفت. آنگاه به مدینه بازگشت و به محضر امام کاظم علیه السلام رسید. امام اجازه ورود به او داد و از این عمل علىبن یقطین تقدیر کرد.
بحار، ج 48، منتهى الامال، ج 2 ص 165