مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج14 105 نفوذ آرام و تدریجى ..... ص : 99
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىاندازد که فرمود: «به خدا قسم من روزى را مىبینم که همین ایرانیان که شما براى اسلام با آنان مىجنگید، با شما بجنگند تا شما را مسلمان کنند.»
--------------------------------------------------
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج14 128 تشیع ایرانیان ..... ص : 126
در بحار، جلد نهم، باب 124، از کافى نقل مىکند که:
«روزى گروهى از «موالى» آمدند به حضور امیرالمؤمنین و از اعراب شکایت کردند و گفتند: رسول خدا هیچ گونه تبعیضى میان عرب و غیر عرب در تقسیم بیت المال یا در ازدواج قائل نبود، بیت المال را بالسویه تقسیم مىکرد و سلمان و بلال و صهیب در عهد رسول با زنان عرب ازدواج کردند ولى امروز اعراب میان ما و خودشان تفاوت قائلند. على علیه السلام رفت و با اعراب در این زمینه صحبت کرد اما مفید واقع نشد. فریاد کردند:
ممکن نیست، ممکن نیست. على در حالى که از این جریان خشمناک شده بود، آمد میان موالى و گفت: با کمال تأسف اینان حاضر نیستند با شما روش مساوات پیش گیرند و مانند یک مسلمان متساوى الحقوق رفتار کنند. من به شما توصیه مىکنم که بازرگانى پیشه کنید، خداوند به شما برکت خواهد داد.»
معاویه در نامه معروفى که براى زیاد بن ابیه والى عراق فرستاد، نوشت:
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج14، ص: 128
«مراقب ایرانیان مسلمان باش، هرگز آنها را با عرب همپایه قرار نده، عرب حق دارد از آنها زن بگیرد و آنها حق ندارند از عرب زن بگیرند، عرب از آنها ارث ببرد و آنها از عرب ارث نبرند، حتى الامکان حقوق آنها کمتر داده شود، کارهاى پست به آنها واگذار شود، با بودن عرب غیرعرب امامت جماعت نکند، در صف اول جماعت حاضر نشوند، مرزبانى و قضاوت را به آنها وامگذار».
اما وقتى که میان یک زن عرب و یک زن ایرانى اختلاف واقع مىشود و کار به آنجا مىکشد که به حضور على علیه السلام شرفیاب مىشوند و على علیه السلام میان آندو هیچ گونه تفاوتى قائل نمىشود و مورد اعتراض زن عرب واقع مىشود، على علیه السلام دست مىبرد و دو مشت خاک از زمین برمىدارد و به آن خاکها نظر مىافکند و آنگاه مىگوید: من هرچه تأمل مىکنم، میان این دو مشت خاک فرقى نمىبینم.
------------------------------------------
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج14
129 تشیع ایرانیان ..... ص : 126 «على علیه السلام در یک روز جمعه بر روى منبرى آجرى خطبه
مىخواند. اشعث بن قیس کندى که از سرداران معروف عرب بود آمد و گفت: یا
امیرالمؤمنین، این «سرخ رویان» (یعنى ایرانیان) جلو روى تو بر ما غلبه کردهاند و
تو جلو اینها را نمىگیرى. سپس در حالى که خشم گرفته بود گفت: امروز من نشان خواهم
داد که عرب چکاره است. على علیه السلام فرمود: «این شکم گندهها
خودشان روزها در بستر نرم استراحت مىکنند و آنها (موالى و ایرانیان) روزهاى گرم
به خاطر خدا فعالیت مىکنند و آنگاه از من مىخواهند که آنها را طرد کنم تا از
ستمکاران باشم. قسم به خدا که دانه را شکافت و آدمى را آفرید که از رسول خدا شنیدم
فرمود: به خدا
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج14، ص: 129 همچنانکه در ابتدا شما ایرانیان را به خاطر اسلام با شمشیر
خواهید زد، بعد ایرانیان شما را با شمشیر به خاطر اسلام خواهند زد.» ایضاً در سفینة البحار مىنویسد: «مغیرة همیشه در
مقایسه میان على و عمر مىگفت: على تمایلش و مهربانىاش نسبت به موالى بیشتر بود و
عمر برعکس از آنها خوشش نمىآمد.» ----------------------------------- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج14
343 فعالیتهاى اسلامى ایرانیان ..... ص : 341 از ائمه اربعه تسنن نیز دو نفر ایرانى بودهاند که هر دو از
خراسان برخاستهاند. نخست ابوحنیفه که گروهى وى را اهل کابل و دستهاى وى را از
اهل «نسا» (درگز) مىدانند. دوم احمد بن حنبل که در مرو خراسان متولد شد و در بغداد
نشو و نما یافت. بهطور کلى ایرانیان در چند قرن نخست فرهنگ و ادب اسلامى را
روى اصول و قواعد پایه گذارى کردند و راه را براى آیندگان باز نمودند. این موضوع
چون بسیار روشن است از تفصیل خوددارى مىشود. با طلوع قرن چهارم هجرى، طبرستان و گیلان نیز به تصرف
مسلمین درآمد و در این قرن مردم ایران استقلال سیاسى به هم رسانیدند و سامانیان
رشته علاقه خود را با خلافت بغداد قطع کرده، بهطور استقلال در خراسان و نواحى
شرقى ایران سلطنت مستقل داشتند و از نظر فهم و درک مبانى دینى نیز احتیاج به مرکز
خلافت نبود. ---------------------------------- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج14
342 فعالیتهاى اسلامى ایرانیان
..... ص : 341 یکى از موضوعات مهمى که در ایران مخصوصاً خراسان مورد توجه
قرار گرفت موضوع علم حدیث بود. در این مورد باید انصاف داد که ایرانیان در تدوین
حدیث سهم مؤثرى دارند بلکه باید آنان را مؤسس مکتب علم الحدیث نامید. گروهى از اهل
حدیث مسافرتهاى زیادى مىکردند تا اخبار و روایات را از مشایخ حدیث با گوش خود
بشنوند و آنها را در «مسانید» و «صِحاح» خود تدوین کنند. مکتب حدیثى خراسان در
جهان آن روز به اندازهاى اهمیت یافت که از مصر و آفریقا و حجاز و عراق و شام براى
استفاده از مشایخ خراسان سالها در نیشابور، مرو، هرات، بلخ و بخارا اقامت
مىکردند. ------------------------------------- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج14
349 اسلام در چین ..... ص : 349 اسلام در چین بهطور تحقیق معلوم نیست که اسلام در چه تاریخى به داخل خاک
چین راه یافته است. آنچه مسلم است به وسیله گروهى از بازرگانان خوارزمى و تجار
سمرقند و بخارا در قرنهاى نخستین اسلامى بدانجا رفته است. در عصر خوارزمشاه و
مخصوصاً علاء الدین محمد خوارزمشاه که ترکستان و اترا به دست وى افتاد، رفت وآمد
ایرانیان به خاک چین زیاد گردید. پس از حمله مغول و سلطنت آنها بر ایران، جماعت
زیادى از ایران در چین ساکن شدند. چنگیزخان پس از اینکه شهرهاى خراسان را خراب
کرد، دستور داد ارباب علوم و معارف و اصحاب حرف و صنایع را به چین و مغولستان
بردند تا در آنجا مردم چین را دانش بیاموزند و آنها را به هنرهایى که در ایران
معمول بود آشنا سازند. مردم ایران علاوه بر هنرهاى معمولى، دین و آیین خود را نیز
به آنها تعلیم دادند و به این صورت دین مقدس اسلام در چین نیز توسط ایرانیان از
طریق ارشاد راه یافت و کلیه کتب دینى مسلمین چین نیز به زبان فارسى تألیف گردیده
است. --------------------------------------- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج14
351 خدمات اسلامى ایرانیان در
مغرب و شمال افریقا ..... ص : 350 خدمات اسلامى ایرانیان در مغرب و شمال افریقا همانطور که در آغاز این مقال گفته شد، اهالى خراسان و مشرق
ایران با یک قیام مردانه بساط امویان را در هم نوردیدند. عباسیان که بر اریکه
خلافت مستقر شدند، بهطور کلى نژاد عرب را از مناصب حکومتى دور ساختند مگر چند نفر
از خواص خود را که در امور دولتى مشارکت دادند. چون دولت آنان از طرف خراسان ظهور کرد، براى همین جهت
استاندارى اکثر بلاد را به مردمان خراسان واگذار نمودند و در شرق و غرب عالم اسلام
آنها را امارت و حکومت دادند. در زمان مأمون پس از اینکه وى از خراسان به عراق برگشت،
گروهى از اشراف و رجال خراسان با وى همراهى کردند. مأمون به هر یک از آنان مناصبى
داد و در شهرهایى که مورد نظرش بود به حکومت رسانید. یکى از مناطقى که مورد توجه
عباسیان بود و بیم داشتند که از آنجا خطرى متوجه
مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج14، ص: 351 ایشان گردد سرزمینهاى مغرب اقصى و شمال افریقا بود، زیرا
هنوز حکومت اندلس به دست امویان بود و مىترسیدند از آن ناحیه خطرى متوجه آنان
گردد. از این رو از عهد مهدى عباسى، حکام مصر و افریقا را از میان
مردم خراسان که دشمنان سرسخت بنى امیه بودند انتخاب مىکردند. در این زمان نفوذ
خراسانیان و مردمان مشرق ایران در مصر و مناطق افریقاى شمالى زیاد شد و حفظ حدود و
ثغور اسلامى به دست اینان قرار گرفت و فرمان جنگ و صلح و جهاد با دشمنان اسلام را
به عهده گرفتند. این خاندانهاى ایرانى، در مغرب اقصى و جزایر دریاى مدیترانه
و آسیاى صغیر در ترویج و تبلیغ دین مقدس اسلام بسیار کوشش کردهاند. ما اینک نام
آنها را که از زمان مهدى عباسى تا ظهور فاطمیان در مصر و افریقا حکومت کردهاند
ذیلًا ذکر مىکنیم.