پایتخت معنوی جهان اسلام

پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما
پایتخت معنوی جهان اسلام

پایتخت معنوی جهان اسلام

سامانه فیش های تبلیغی ما

طنز - مراسم خواستگارى‏

بعد از این که مدت‏ها دنبال دخترى باوقار و با شخصیت گشتیم که هم خانواده‏ى اصیل و مؤمنى داشته باشد و هم حاضر به ازدواج با من باشد، بالاخره عمه‏ام دخترى را به ما معرفى کرد. وقتى پرسیدم از کجا مى‏داند این دختر همان کسى است که من مى‏خواهم، گفت: راستش توى تاکسى دیدمش. از قیافه‏اش خوشم آمد. دیدم همانى است که تو مى‏خواهى. وقتى پیاده شد، من هم پیاده شدم و تعقیبش کردم. دم در خانه‏شان به طور اتفاقى بابایش را دیدم که داشت با یکى از همسایه‏ها حرف مى‏زد. به ظاهرش مى‏خورد که آدم خوبى باشد. خلاصه قیافه‏ى دختره که حسابى به دل من نشسته بود، گفتم: من هر طور شده این وصلت را جور مى‏کنم.
ما وقتى حرف‏هاى محکم و مستدل عمه مان را شنیدیم. گفتیم: یا نصیب و یا قسمت! چه قدر دنبال دختر بگردیم؟ از پا افتادیم، همین را دنبال مى‏کنیم. ان شاء اللَّه خوب است.
این طورى شد که رفتیم به خواستگارى آن دختر.
پدر دختر پرسید: آقازاده چه کاره‏اند؟  ادامه مطلب ...